موریسون که در یکی از شهرهای اوهایو در اوج دوران رکود اقتصادی به دنیا آمده بود، توانست نخست به عنوان یک ویراستار خوشنقد و بعد به عنوان یک نویسنده با رمانهایی مثل «آبیترین چشم»، «نغمه سولومون» و «دلبند» تبدیل به یکی از نمایندگان بزرگ صدای جامعه آفریقایی آمریکاییها بشود.
طی یک مسیر حرفهای کاری پرافتخار که شامل جوایزی از جمله جایزه پولیتزر و نوبل و همچنین مدال ریاستجمهوری آزادی که در سال ۲۰۱۲ توسط دوستش باراک اوباما به او اهدا شد، آثار موریسون را تبدیل به بخشی از تار و پود زندگی آمریکایی کرد و آثار او تبدیل به بخشی جدانشدنی از آثار فهرست مطالعه در مدارس شدند.
موریسون با سختیهای بسیاری که پدرش در تامین هزینه مالی کشید توانست به کالج برود. بعد از تحصیلات در رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاه هاروارد و کورنل او برای درس دادن به واشنگتن دیسی رفت و با معماری به نام هاوارد موریسون ازدواج کرد و دو فرزند داشت.
در سال ۱۹۶۵ و در حالیکه ازدواج او پس از شش سال به پایان رسیده بود، او به نیویورک نقل مکان کرد و به عنوان ویراستار مشغول کار شد. اما در نهایت متوجه شد رمانی که میخواهد بخواند وجود ندارد و خودش شروع به نوشتن آن کرد.
او سالها نوشتههایش را خصوصی نگه میداشت و نمیخواست کسی را در آنها دخیل کند؛ اما در نهایت انتشار چهارمین رمان او یعنی «دلبند» در سال ۱۹۸۷ درباره بردهای در میانه قرن نوزدهم که نوزاد خودش را میکشد بود که این نویسنده را تبدیل به یک چهره ملی کرد. وقتی این رمان به لیست نهایی جایزه کتاب ملی آن سال راه پیدا نکرد، ۴۸ نویسنده نامهای اعتراضی نوشتند و صنعت نشر را محکوم کردند.
پنج ماه بعد «دلبند» توانست جایزه پولیتزر را از آن خود کند و در سال ۱۹۹۳ هم موریسون تبدیل به نخستین زن سیاهپوستی شد که برنده جایزه نوبل میشود. او همچنین در سال ۱۹۹۶ برنده مدال بنیاد کتاب ملی و چهار سال بعد برنده مدال انسانیت ملی شد.
موریسون در مصاحبهای پس از بردن جایزه نوبل درباره خطرهای استفاده از زبان سرکوب کننده که نمایانگر خشونت است نوشت و گفت: «ما میمیریم. شاید این معنای زندگی باشد. اما از زبان استفاده میکنیم. این ممکن است میزان سنجش زندگیهایمان باشد.»
:: موضوعات مرتبط:
اخبار سینمای جهان ,
,
:: برچسبها:
تونی موریسون ,
جایزه نوبل ادبیات ,
رمان دلبند ,
رمان نغمه سولومون ,
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12